بعد از این شعر ، دگر در به درم نگذارید
سنگِ ماندن پیش پای سفرم نگذارید
تشنه ام ای دوستان نقشِ سرابم ندهید
داغ یک جرعه وفا بر جگرم نگذارید
حال که به جانم ذره ای عشق رسیده
رو راست بگم پا روی پرم نگذارید
پای آن سرو تناور شبی دارم بزنید
اجلم منتظر است بی خبرم نگذارید
مرگ خلوت خوبی ست اگر بگذارند
فی الحال ناخوشم وسر به سرم نگذارید
( دلخون )
نظرات شما عزیزان:
مريم 
ساعت14:46---1 تير 1391
.gif)
.gif)
سلام
مثل هميشه عالي
الهي كه غم نبيني توزندگيت..
ياحق
مريم 
ساعت14:34---1 تير 1391
منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم كه ديده نيالوده ام به بد ديدن
وفا كنيم وملامت كشيم وخوش باشيم
كه درطريقت ماكافريست رنجيدن